نوید آرامش



خودآموز زبان انگلیسی در 24 ساعت. کاهش وزن در یک ماه. کسب درآمد میلیونی با چند کلیک. موزیک آرام بخش جادویی. درمان خانگی و قطعی سرطان با دستور ساده . .

از کانال های ماهواره ای گرفته تا انواع و اقسام کتاب های پر فروش و سایت های رنگ و وارنگ، همه جا پر شده از دستورات و روش های معجزه آسا، سریع و آسان برای حل مشکلات گوناگونی که گریبان نسل امروز بشر را گرفته اند. اصلا هم مهم نیست که مشکل مورد نظر چیه و راه معمولش تا چه اندازه پیچیده، زمان بر و پرهزینه است، همیشه یکی هست که یه روش میان بر در اختیار داره و بیش تر اوقات علت بی خبری شما از این دست آوردهای شگفت آور، شرکت ها یا افراد صاحب نفوذ خبیث و طماعی هستند که از ندانستن من و شما، پول های هنگفتی به جیب می زنند و عجبا! دنیا پر شده از خیرخواهان داوطلبی که در حال رسوا سازی آنها هستند. البته این مسئله امروز و دیروز نیست، سال هاست که چنین وضعی به وجود آمده و تنها تفاوتی که رخ داده، دسترسی گسترده به اطلاعات است به برکت تلفن های هوشمند، اینترنت همراه و شبکه های اجتماعی بسیار فراگیر.

نمی خوام بگم همه حرف ها و ادعاهایی که می شنوید دروغ یا در حالت خوش بینانه تر از سر نادانی، بی پایه و اساس و بدون تاثیر هستند. من اصولا با واژه های "همه" و "هیچ" مشکل دارم. چون معتقدم در طبیعت و زندگی خیلی خیلی ناچیزند مواردی که بشه این واژه ها رو به کار برد. منظور سخن من اینه که فرهنگ عجیب و غریب میان بر زدنی که امروزه در بین مردم و به خصوص در میون نسل جوون جا افتاده رو به چالش بکشم. همون فرهنگی که تلاش، صبر و کارهای اندک ولی مداوم روزمره که جوهره بیشتر موفقیت های چشم گیر انسان ها هستند رو کم رنگ و بی ارزش کرده و به جای اون داره انواع و اقسام میان برهای عجیب و بی خاصیت و گاهی حتی مضر و خطرناک رو تبلیغ می کنه که اگر کارهای الف، ب و پ رو انجام بدید، در چشم برهم زدنی روح و جسم و ثروت شما دگرگون میشه. من با فرهنگی مشکل دارم که روز به روز تلاش می کند تا از ارزش تلاش های بی وقفه دانشمندان و پزشکان کم کنه و به جای اون به خود نماهای شیک پوش و پرادعایی بها می ده که برای هر دردی نسخه ای راحت و آسون در دست دارند و اون رو با کمال میل به شما پیش کش می کنند. شومن هایی که کاری به جز شستشوی مغزی مخاطبانشون انجام نمی دهند و من نام اون ها رو "رمالان شیک پوش" گذاشتم.

این شیادان، که هر روز هم به تعدادشون افزوده می شه، تریبون های اثرگذار رو به دست گرفته اند و بدون کوچک ترین احساس مسولیتی مشغول تبلیغ خودشون و محصولاتشون هستند و درآمدهای میلیونی بی دردسر به جیب می زنند. اون هم از همون مردم عموما درمانده ای که از روی طمع یا ساده دلی، اندک سرمایه اندوخته خودشون رو دو دستی تقدیم آنان می کنند.

تمرکز اشتباه

مدت هاست که عادت کردیم بر روی جزئیات، لحظات پایانی و نکات ریزی که کار می کنند یا نه زیادی تمرکز کنیم: وزن ایده آل من چقدر باید باشه؟ رژیم غذایی مدیترانه ای برام مناسبه یا پیروی از الگوی روزه ی میان مدت؟ داروهای گیاهی و طب سنتی موثرتره یا پزشکی مدرن؟ .؟

همه ی این پرسش های ریز و درشت رو می پرسیم ولی یادمون می ره برای داشتن زندگی سالم، تنها رسیدن به وزن ایده آل مهم نیست (تازه اون هم اگر چیزی به نام وزن ایده آل وجود داشته باشه)، برای فرار از انواع بیماری ها، روش های گوناگون از سراسر دنیا رو آزمایش می کنیم ولی حاضر نیستیم دست از سیگار و قلیون کشیدن برداریم، بیشتر تحرک داشته باشیم و کم تر فست فود مصرف کنیم و . .

چاره چیه؟

به نظر خیلی ساده و پیش پا افتاده میاد ولی باور کنید حقیقت داره: اگر می خواهید نتیجه بگیرید، باید اقدام کنید. باید به خودتون زحمت یاد گرفتن بدید. سختی مهارت پیدا کردن را به جون بخرید. پشت کار و برنامه ریزی داشته باشید. نتیجه کارتون رو کنترل کنید. پیوسته حواستون به اتفاقات ریز و درشت مسیرتون باشه تا حواستون به هر چیزی پرت نشه و متمرکز بمونید و از همه مهم تر "باید صبر داشت".

میوه شیرین پیروزی یک شبه به دست نمی آد. تلخی پذیرش این واقعیت رو خوب می دونم، به خصوص برای نسل جوان و عجول امروز. اما باور کنید، هر چه زودتر این تلخی رو بچشید برای خودتون بهتره.


دیدید که در برنامه ریزی و روی کاغذ، چقدر همه چی خوب پیش میره و معمولا چه شور و اشتیاقی برای شروعش دارید؟ ولی همچی که پای عمل به میون میاد کم کم مشکلات خود نمایی می کنند. اتفاقات پیش بینی نشده، زمان بندی های خوش بینانه نادرست، کارهایی که یادتون رفته بوده و از قلم انداختید و . .

در دنیای واقعی موارد زیادی وجود دارند که به اندازه کافی قابل پیش بینی نیستند و نمی توانیم بر روی آنها کنترلی داشته باشیم. این طبیعت زندگیه و نمی شه از اون فرار کرد و اگر می خواهیم واقعا برنامه ای برای انجام کارهامون داشته باشیم، به خصوص برای اون هایی که زندگی های بسیار پر مشغله ای دارند، راهی نیست به جز پذیرش این حقیقت که زندگی سرشار است از عدم قطعیت. پس حالا که این واقعیت رو می دونیم تکلیف مون چی میشه؟ همین طور بدون برنامه و با تکیه به شانس بریم جلو و یا راهی برای روبرو شدن با عدم قطعیت و برنامه داشتن هم زمان هم وجود داره؟

اگه از اون دسته آدم هایی هستید که زندگیتون و نظم و روال خوبی داره و کم تر پیش میاد غافل گیر و شگفت زده بشید که ساده برنامه ریزی کنید و به زندگی تون ادامه بدید ولی اگر در در محیطی پر هرج و مرج زندگی می کنید و پیدا کردن روال براتون سخته، شاید سه تکنیک زیر بتونه کمکتون کنه:

1- روی وظایفتون متمرکز بمونید: همواره به خودتون یادآوری کنید که چرا کاری را که در حال انجامش هستید را انجام می دهید. برای همین روزانه یادداشت برداری کنید. بهونه نیارید. به برنامه هاتون به صورت روزانه بیاندیشید. به کجا می خواهید بروید؟ اگر هر روز به خوبی و روشنی بدانید که به کجا می خواهید بروید، به پیشرفت ادامه خواهید داد. به همین سادگی!

2- انفجاری و کوتاه عمل کنید: زمانی که زندگی تان، به هر دلیلی از نظم و برنامه خارج می شود، یکی از راه های کنار اومدن با شرایط، کار کردن به صورت فشرده و در مدت زمان های کوتاه است. البته زمانی در این تکنیک موفق خواهید شد که دقیق بدونید چه می خواهید و چه کار می خواهید انجام دهید. پس همیشه لیستی از اولویت ها و کارهایی که نیازمند انجامشون هستید داشته باشید، تا به محض به دست اومدن فرصت، به سرعت یکی شون رو انتخاب کنید و مشغولش بشید.

3- خودتون رو شارژ کنید: انجام کارهای بالا، اون هم زمانی که زندگی تون پر از بی نطمی و هرج و مرج شده، نیاز به توان جسمی و روحی زیادی داره. با یه روحیه ی ضعیف و یه بدن ناتوان یا بیمار زود کم میارید و خیلی نمی تونید به پیش برید. پس به خودتون احترام بگذارید. به بدنتون آسیب نرسونید. اون رو با غذاهای نامناسب و کم ارزش انباشته نکنید. تحرک داشته باشید و ورزش کنید. تا می تونید از هوای تازه تنفس کنید . نفس عمیق بکشید. روح و روان تون رو هم فراموش نکنید. تفریح کنید، هر چند کوتاه. دوستی های عمیق و سازنده برقرار کنید. از خانواده و نزدیکانتون غافل نشید. شادی های کوچک رو غنیمت بشمرید و برای شاد بودن منتظر اتفاقات هیجان انگیز بزرگ نشید. و از همه مهم تر:

برای زندگی تون یه فلسفه معنا دار داشته باشید تا در روزهای سخت و طاقت فرسا به راحتی در هم نشکنید

پیروز باشید.

 


 

 

"راهتان را از مسیرهای غیر منتظره و با حمله به نقاط بدون دفاع بگشایید."

"تاکتیک های نظامی مانند آب هستند. آب به خاطر طبیعتش، از بلندی ها می گریزد و به سمت پایین می شتابد. پس در جنگ نیز باید از آنچه قوی است دوری گزید و به آنچه ضعیف است ضربه زد."

سان تزو

سان تزو (Sun Tzu)، استراتژیست افسانه ای جنگ در چین باستان و نگارنده کتاب (هنر رزم) است. با وجود این که این استراتژی ها برای استفاده در جنگ و میدان نبرد نوشته شده اند، اما بسیار کاربردی هستند و به راحتی می توان از آنها در نبرد زندگی ، برای ساخت عادت های خوب و یا از بین بردن عادت های بد و نامطلوب، نیز بهره گرفت.

نبرد در میدان عادت ها

بیشتر ما، برای ساخت عادت های جدید، رسیدن به اهداف مون و برنده شدن در رقابت های زندگی، به قدرت اراده و پشتکار خود تکیه می کنیم. نبرد بر ضد عادت های بدمان را درست در جایی به پیش می بریم که آنها بسیار قدرتمند هستند. برای نمونه تلاش می کنیم در اتاق های شلوغ و پر سر و صدا کتاب بخونیم، در خانه ای انباشته از شکلات و شیرینی برای تغذیه سالم برنامه می ریزیم، در حالی که تلویزیون روشن است و گوشی هوشمندمان در کنار، برای تمرکز بر روی کارهای جدی تلاش می کنیم، برای کار های مهم کمبود زمان داریم و آن وقت ساعت ها در اینترنت و شبکه های اجتماعی پرسه می زنیم و . . بعد از همه این ها، زمانی که شکست می خوریم، به مشکلاتی مانند "کمبود اراده"، "انگیزه ی ناکافی" و سایر دلایلی از این دست اشاره می کنیم در صورتی که بیشتر اوقات، شکست هایمان، نتیجه مستقیم استفاده از استراتژی نامناسب است و بس.

شما زمانی در ایجاد و توسعه عادت های خوب و سازنده موفق تر خواهید بود که آنهایی را بسازید که راحت تر می توانید نگاهشان دارید. باید ببینید که کدام عادت ها را راحت تر می تونید ایجاد کنید و کدام ها سخت تر هستند و تلاش بیشتری می طلبند. فرد باهوش مستقیم به مبارزه ی با عادت های بد قدرتمندش نمی پردازه و زمانی به اون ها حمله ور می شه که ضعیف شده و برای تغییر آسان شده باشند.

مبارزه در نبردهایی که برنده شدن در آن ها سرنوشت محتوم شماست

پیشرفت ها و بهتر شدن ها، به تنهایی محصول نیروی اراده و یا اخلاق حرفه ای نیستند. اون ها محصول استراتژی هستند. بیشتر اوقات اونچه ما کمبود یا نبود اراده می دونیم، نتیجه تلاش برای ساخت یا ترک عادت، در محیط های نامناسب هستند. عادت هاتون رو جاهایی بسازید که آسون هستند. شرایط رو بازنگری کنید. به گونه ای بازی کنید که شانستون بیشترین باشه. به نظر کار ساده ای می رسه اما نیاز به تمرین و هوشمندی زیادی داره.


تا حالا شده به عدالت دنیوی شک کنید؟ خیلی شنیدید و شاید خودتون هم باور داشته باشید که برای موفقیت باید تلاش کرد، برنامه ریزی داشت و هدف مند بود. با این همه خیلی هم دیدیم و شنیدیم یا شاید هم خودمون تجربه کردیم که ظاهرا فقط تلاش نیست که موثره. مثلا شما سال ها تلاش کردید و در حرفه خودتون به پیشرفت های خوبی رسیدید و بعد ناگهان به خودتون می آیید و می بینید که یه جوون تازه از راه رسیده، به مدد ثروت پدری، وارد صنف شما شده، بهترین متخصص ها و مشاورها رو به کار گرفته و از همین ابتدای کار سال ها پیش تر از شماست! یا این که آدم خیلی با استعدادی رو می شناسید که اگر توی یه کشور پیشرفته تر و غیر از اینجا به دنیا اومده بود تا چه اندازه می تونست پیشرفت کنه در حالی که اینجا صبح تا شب داره سگ دو می زنه برای یه لقمه نون. می دونم که از این مثال ها خیلی شنیده اید و دیده اید. هر زمان که من با این موضوع روبرو می شم، عمیقا به فکر فرو می روم که پس نقش تلاش چیه؟ هدف مندی و برنامه ریزی کجای کاره؟ اصلا چرا باید کاری کرد وقتی که همه چیز تا این اندازه می تونه شانسی باشه؟ اون بچه ای که در فقر و فلاکت به دنیا میاد چه شانسی داره در مقابل بچه ای که وسط امکانات و در یه خونواده نرمال متولد شده؟ نمی خوام بحث الکی راه بندازم و فلسفه بافی کنم و بگم که هر کسی اگر تلاش کنه حتما راهی برای موفقیت پیدا می کنه. بحثش رو نمی کنم چون به اون باور ندارم. بله، از نظر آماری برای همه هر گونه شانسی وجود داره ولی عدد احتمالش خیلی مهمه. یه آدم فقیر متولد شده در یه کشور عقب مونده حتما برای موفق شدن شانس داره، ولی چقدر؟ حتما یه فرد تحصیل کرده از یه خوانواده مرفه می تونه زمین بخوره و زندگیش نابود شده، ولی چند درصد احتمال داره؟ بدون تردیدد داستان های زیادی شنیده اید از آدم های موفق در حوزه های مختلف که روزگاری جزء پایین ترین سطوح فرهنگی و اقتصادی جامعه خودشون بودند اما به مدد تلاش و همت بالا، تونستن خودشون رو نجات بدن و تبدیل به اسطوره شوند. اما آیا تا به حال داستانی یا چیزی از تموم اون کسانی که شرایط مشابهی داشتند و با وجود تلاش زیادی هم که کردند، به هیچی نرسیدند، شنیده اید؟ بعید می دونم! دلیلش هم کاملا طبیعیه، کسی شکست رو تبلیغ نمی کنه و براش کتاب نمی نویسه ولی همه موفقیت و پیروزی رو دوست دارند و از گفتن و شنیدنش درباره اش لذت می برند. بنابراین تموم این قهرمانانی که می بینید و داستان های تحسین برانگیزی که درباره شون می خونید، تنها برش کوچکی هستند از یه واقعیت تلخ بزرگ. من نمی خوام نا امیدتون کنم و تشویقتون کنم به تن پروری و تقدیر گرایی مطلق. چیزی که می خوام درباره اش بگم واقعیته و واقعیت از نظر من این جوریه:

ادامه مطلب

یکی از سخت ترین لحظات زندگی، لحظه ای است که باید تصمیم بگیریم ادامه دهیم یا این که بی خیال بشیم و رها کنیم. از یک طرف داشتن پشتکار برای رسیدن به بعضی از نتایج بسیار ضروریه و باید بتونیم بر نا امیدی ها و احساسات منفی شکست هایی که در مسیر رسیدن به اهدافمان می خوریم غلبه کنیم. از طرف دیگه توصیه به ادامه دادن و هرگز تسلیم نشدن هم در برخی اوقات می تونه وحشتناک و فاجعه بار باشه. در زندگی گاهی تلاش لازمه گاهی هم تسلیم شدن. یه وقت هایی باید کار را رها کرد و راه های دیگه رو آزمود. اما از کجا می شه فهمید کی باید ادامه داد و کی باید تسلیم شد؟ در این نوشتار کوتاه، تلاش می کنم که پاسخی برای پرسش دشوارمون به شما ارئه بدم. روشی که نامش رو ((سه مرحله شکست)) گذاشتم. 

ادامه مطلب

موفقیت در یک چشم برهم زدن!

تب موفقیت های یک شبه رایج ترین بیماری جامعه ماست. شرایط نامناسب اقتصادی و نبود چشم انداز مناسب و امیدوار کننده برای آینده نزدیک از یک سو و حجم بالای خبرهای ناخوش آیند اختلاس ها و داستان های ان شاد و پیروزی که هر روز در شبکه های اجتماعی می خونیم، از سوی دیگه، باعث شدند تا امروز بیشتر از هر زمان دیگه ای اعتقاد به کار و تلاش برای موفقیت در زندگی پیش مردم، به خصوص جوانان، از بین بره. این وسط یه عده آدم فرصت طلب، نقش رمالان نوین رو بازی می کنند و در قالب انواع و اقسام روش ها و متدهای خوش رنگ و لعابی که گاهی با به اصطلاح مطالعات علمی هم بزک شدند، ذهن های خسته و نا امید مردم رو با وعده های رنگارنگ موفقیت و پیروز و میلیاردر شدن در چند ماه یا حتی چند هفته (!) وارد خلسه های شیرین و دوست داشتنی می کنند و وقتی که خوب ذهنتون آماده شد، ماهی خودشون رو که همون اندک پس انداز ناچیزتون هست رو از دستتون می گیرن و شما رو رها می کنند در عالم بی انتهای رویاهای شیرین . 

ادامه مطلب

 

بارها و بارها شنیده اید که برای رسیدن به موفقیت و داشتن یه زندگی خوب، هدف گذاری مهم و ضروریه. اما اگه شما هم مثل من بوده باشید، حتما تجربه کردید که پس از خوندن یا شنیدن یه متن انگیزشی و مفصل در باره هدف گذاری و تکنیک های درست اون، با چه اشتیاقی قلم و کاغذ برمی دارید، هدف هاتون رو تدوین می کنید و با کلی انرژی شروع به برنامه ریزی برای رسیدن به اون ها می کنید و هر روز پیشرفت خودتون رو بررسی می کنید و . . ولی یه دفعه یه روز همین طوری بی مقدمه احساس می کنید که حوصله انجام برنامه اون روزتون رو ندارید. با خودتون می گید امروز رو حوصله ش نیست، فردا دوباره شروع می کنم. بعد یه مدت به خودتون میاید و می بینید که ای دل غافل، الان هفته ها یه شاید حتی ماه هاست که زندگی تون درست شده مثل زمانی که هیچ برنامه و هدف مدونی نداشتید و خودتون هم اصلا نفهمیدید که کی به اینجا رسیدید. تازه دردسر اصلی از اینجا شروع می شه که با کشف این حقیقت ناخوش آیند، شروع می کنید به سرزنش خودتون به خاطر نداشتن پشتکار و اراده کافی و همین طور با تخریب روحیه خودتون، انرژی روحی و روانی خودتون رو تحلیل می برید. بعدش هم یا به کل بی خیال هدف گذاری و برنامه ریزی برای زندگی تون میشید. یا باز هم از نو شروع می کنید و دوباره پس از یه مدتی می بینید که رسیدید همون نقطه ای که دفعه پیش بودید.

واقعا مشکل از کجاست؟ آیا اراده کافی نداریم؟ آیا اهداف مون خیلی غیر منطقی تنظیم شده بودند؟ یا شاید هم روش برنامه ریزی اموراتمون مناسب روحیات ما و نوع کاری که قصد انجامش رو داشتیم نبوده؟ برای دونستنش تنها یک راه هست و اون هم این که باید بادقت بنشینیم و بررسی کنیم.

تو این مطلب قصد ندارم وارد بحث مفصل روش های اصولی برنامه ریزی و تکنیک های مختلف اون بشم. شاید یه وقت دیگه به این موضوع هم بپردازم. اینجا و اکنون، هدفم اشاره به چند تا از نقطه ضعف ها و محدودیت های هدف گذاری و ارایه یه روش جایگزین مناسب و کارآمده در زمینه هایی که هدف گذاری پاسخگوی نیازمون نبوده و اون هم چیزی نیست به جز ((ساخت سیستم))

ادامه مطلب

در این نوشته کوتاه به یازده رفتاری اشاره می کنم که هر چه کم تر انجام بدیم یا به طور کامل از زندگی مون حذف شون کنیم، بهره وری و بازده زندگی مون بهتر می شه.

 

یک: بیش از حد کار کردن

بعضی روزها می تونیم 12 تا 16 ساعت کار کنیم. اما اگر قرار باشه این کار همیشگی مون بشه، اصلا خوب نیست. فرسایش روانی و جسمی که در نتیجه ساعت های کاری طولانی مدت به شما دست می ده، باعث میشه که پس از مدتی عملا خیلی کم تر از اون چه در توان مون هست نتیجه بگیریم. پس اگر اختیار کارتون دست خودتونه، حواستون به ساعت های کاری طولانی باشه. به ویژه اگه بازده بالای کار براتون مهمه.

دو: نگرانی

اگر ورشکسته بشم چی میشه؟ اگر کارم رو از دست بدم چی؟ اگر سرطان بگیرم چی؟ اگر در سانحه هوایی کشته بشم؟ اگر. اگر . . مغزمون رو با نگرانی انباشته می کنیم و همه زندگی مون خالی از شادی های طبیعی و گاه به گاهی میشه که طراوت بخش زندگی ما انسان هاست. نکته اینجاست " زندگی بالا و پایین زیاد داره و چه شما نگران باشید و چه نه، اتفاق ها می افتند". نگرانی همیشگی یعنی داشتن استرس همیشگی. با یه جستجوی ساده می تونید انبوهی از بیماری های مرتبط با استرس رو پیدا کنید. پس دست از همیشه نگران بودن بردارید و به زندگی تون ادامه بدید. اگر نمی تونید، از متخصص کمک بگیرید.

سه: لجبازی

تقریبا همیشه با دیگران در ارتباطیم. تا حالا شده با خودتون بگید: "برای چی باید به حرف این یارو گوش بدم؟" یا "آخه اون چی می فهمه؟". خوب هیچ وقت نمی فهمیم اگر واقعا به حرف های دیگران گوش ندیم و توجه نکنیم. یادمون باشه، اگه همیشه خودخواه و لجباز باشیم، در حقیقت با خودممون لجبازی می کنیم و درآخر دودش تو چشم خودمون خواهد رفت.

چهار: بی توجهی به سلامت

جوری که احساس می کنیم، کیفیت زندگی و کارها مون رو مشخص می کنه. اگر همیشه خسته اید و احساس ناخوشی دارید، چه طور انتظار انجام کارهای خوب و نتیجه بخش دارید؟ اگر خوراک خوب و سالم بخورید و بدن متناسب و سالم داشته باشید، نتیجه اش رو در تمام زندگی تون خواهید دید.

پنج: وسواس بررسی

در حال انجام چه کاری هستید؟ اگر دایم درگیر بررسی اینستاگرام، تلگرام و . هستید، یعنی دارید وقت با ارزش تون رو به راحتی هدر می دید. شاید فکر می کنید دارید کاری انجام می دید ولی در واقع تنها مشغول سوزوندن وقت و زندگی تون هستید. دست از وسواس بررسی سایت های اینترنتی و شبکه های رنگارنگ اجتماعی بردارید. سرتون به کار خودتون باشه و وقتی مشغول انجام کاری هستید، خودتون رو با جون و دل وقف اون کار کنید.

شش: زندگی بدون هدف

به کجا می رویم اگر ندونیم کجا می خواهیم برویم؟ با این که پرسش به ظاهر بی سر و تهی میاد ولی دقت در مفهوم و پاسخ به اون راز بزرگ زندگی بسیاری از انسان های معمولی رو فاش می کنه. اگر ندونیم به کجا می خواهیم برویم ممکنه از هر جایی سر دربیاریم و اونجا وما جای مطلوب و دوست داشتنی نخواهد بود. به همین سادگی! انسان هایی که بیشتر زندگی خود رو به دور خود می چرخند و با مشکلات بی پایانی درگیر هستند، از همین دسته بی هدف هستند.

هفت: بله گفتن

بیشتر آدم ها از نه گفتن می ترسند. دلیلش هر چی که باشه اگر بخواهید مرتب بله بگویید، بیشتر وقت زندگی خودتون رو برای دیگران زندگی خواهید کرد. خوب بیاندیشید. لازم نیست به همه درخواست ها پاسخ مثبت بدهید. اولویت ها را بسنجید و اگر نمی توانید، بدون احساس گناه و عذاب وجدان "نه" بگویید.

هشت: اعتماد به حافظه

یادداشت نکردن اندیشه ها، ایده ها و برنامه هاتون اشتباه بزرگیه. اگر قرار باشه برای هر کاری از حافظه کمک بگیریم، مقدار زیادی از توان ذهنی خودمون رو از دست می دیم. این جدا از این واقعیته که اصولا حافظه انسان ها پر از اشتباه و فراموشیه و ذهن بدون فراموشی یه افسانه است. پس از نوشتن نهراسید و انرژی مغزیتون رو برای حل مشکلات به کار بگیرید.

نه: چشم پوشی از آموزش

تصور غالب اینه که اگر درس تموم شد، آموزش هم تموم میشه. ولی حقیقت اینه که زندگی از حرکت می ایسته اگر یادگرفتن رو متوقف کنید. روی خودتون سرمایه گذاری کنید. چیزهای جدید بیاموزید، کتاب بخونید و دوره های آموزشی بگذرونید.

ده: شکایت کردن

کاریه که تقریبا همه مون می کنیم. این از اون عادت هاست که خیلی ها می خوان ترک کنند ولی ناکام می مونند. شاید نشه هیچ وقت از اون خلاص بشیم. تنها کاری که از ما برمیاد، ظاهرا اینه که تلاش کنیم به خومون یادآوری کنیم که این یه عادت مخربه و هوشمندانه و آگاهانه از انجامش خود داری کنیم.

یازده: تمرکز نداشتن

بسیاری از افراد موفق گفته اند که تمرکز رمز شماره یک دست آوردهای بزرگ اون ها بوده. و این اصلا تعجبی نداره. آدم هایی که به همه چیز می پردازند، معمولا به جایی نخواهند رسید.

 

آیا شما هم از این عادت های رفتاری دارید؟ نگران نشید، همه ما زمان هایی در زندگی مون هست که رفتار های مخرب و غیر سازنده داریم. ولی اگر از رفتارهای لیست بالا بیشتر از پنج تا رو هم زمان دارید، باید کمی جدی تر به تغییر در زندگی تون فکر کنید.

پیروز باشید.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

A few minutes with technology سوالات هنر در خانه 2 رشته مدیریت خانواده Jacquelyn Amanda A place to talk موزیک منز ای قلم سوزلرینده اثر یوخ دستگاه تصفیه آب با قیمت مناسب در شهر گناوه قيمت سماور زغالي